عشایر استان کهگیلویه و بویراحمد
زندگی کوچروی از آنجا که بنابر طبیعت خاص خود صاحبان خویش را ناگزیر از عبور مستمر از مناطق مخوف و رویارویی با خطرات گوناگون محیطی میکند لذا وجود سازمان یا تشکیلاتی که بتواند موجبات بقاء و استمرار این زندگی را در مقابله با مخاطرات و مشکلات فراهم کند برای عشایر ضروری گردانید. از همین رو است که بعدها «ایل» بهعنوان یک سازمان با چنین کارکردی تشکیل و عشایر را انسجام بخشید. ایل که در تشکیل آن عوامل متعددی و از آن جمله عوامل سیاسی, اجتماعی, محیطی و …نقش داشته, خود در بر گیرنده ردههای دیگری موسوم به «تیره»، «طایفه»، «تش یا اولاد» و غیره بوده که کارکردهای ایل در این ردهها شکل آشکارتری به خود میگیرد. بر چنین اساسی عشایر استان کهگیلویه و بویراحمد از زمانهای دور اقدام به ایجاد ایلاتی نموده که این ایلات هر کدام به نوبه خود کارکردهای قابل توجهی را در مقاطع مختلف زمانی از خود نشان دادهاند. از جمله میتوان به مبارزه ایل بویر احمد بر علیه عوامل رژیم پهلوی در نبردهای «تنگ تامرادی»، «گجستان» و «دورگ مدین» و همچنین نبرد دلیرانه عشایر در مقاومت مقدس هشت ساله جنگ تحمیلی به تآسی از روح سلحشوری ایلی اشاره کرد. استان کهگیلویه و بویر احمد هم اکنون قلمرو زیست شش ایل بویراحمد، بهمئ، طیبی، دشمن زیاری، چرام و باشت و بابویی و همچنین تعدادی از خانوارهای عشایر ایلات قشقایی و ممسنی بوده که ذیلا"توضیحاتی هرچند مختصر پیرامون هر کدام ارائه به امید اینکه در جهت آشنایی خوانندگان محترم با ایلات یاد شده مورد استفاده قرار گیرد (اداره کل امور عشایری، 1377: 5).
جامعه عشایر كوچنده ناحیه بویراحمد
بخش مهمی از روستاهای واقع در مناطق كوهپایههای سلسله جبال زاگرس را عشایر پایهگذاری كرده و حتی شهرها و شهركهای این نواحی نیز عشایر اسكان یافته را در خود جای دادهاند. بنابراین برای معرفی جوامع روستایی و شهری این ناحیه باید عشایر را بیشتر شناخت و تغییرات اجتماعی آنها یعنی دگرگونی در سازمان ایلی، گروهی، خویشاوندی و خانواده، مجتمعهای بهرهبرداری از مراتع و دامداری، قشربندی و ساخت قدرت و روند كوچ و اسكان را بررسی كرد. به استناد كتب موجود، حداقل در طول 15 قرن گذشته بخشی از جمعیت كشور شكل ویژهای از فعالیت اقتصادی، سكونت و سازمانهای اجتماعی غیر از جماعت شهری و روستایی داشتهاند. در واقع این بخش از جامعه در طول تاریخ ایران نقش مهم و قابل توجهی در تغییر و تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران داشته است. در ذیل به بررسی این جامعه میپردازیم.
براساس دادههای سرشماری اجتماعی، اقتصادی و عشایر كوچنده در سال 1377 ایلهایی كه محل استقرار آنها در دوره ییلاق و قشلاق در ناحیه بویراحمد است عبارتاند از: باشت و بابویی - بویراحمد سفلی - بویراحمد گرمسیری - بویراحمد علیا، سردسیر - بهمئی - چرام - دشمن زیاری - طیبی- قشقایی – ممسنی (ادارهکل امور عشایری، 1377: 5).
این عشایر تا آستانه اصلاحات اراضی رژیم شاه در واحد اداری، سیاسی، خویشاوندی و اقتصادی به نام ایل، جای میگرفتند. علاوه بر سازمان خویشاوندی كه از ویژگیهای این جامعه بود، عوامل دیگری مثل قانون، عرف و سنن واحد یا مشترك، اتحاد در زیر فرمان رئیس واحد، زندگی در سرزمینی واحد، بهرهبرداری مشترك از زمین و مرتع و آب و مهمتر از همه شیوه معاش، عوامل همبستگی و تشكیل یك ایل یا عشیره بوده است. بنابراین سازمان ایلی به اعتباری، واحد اداری- سیاسی عشایر تلقی میشود، چرا كه در سطح ایل علاوه بر توزیع و واگذاری شرایط طبیعی تولید (زمین، مرتع، آب)، بین واحدهای عشایری مركب از اقشار اجتماعی دامدار و زارع، كوچنده و اسكان یافته تحت قلمرو ایل و دریافت بخشی از محصولات در قبال این واگذاری، مسئولان این سازمان (خوانین، ریش سفیدان و ...) روابط تمامی عشایر و روستاییان تحت قلمرو خود را با دولت، عشایر و روستاییان دیگر در جهت حفظ شرایط زندگی ایلی كنترل و اداره میكردند.
سازمان ایلی در این دوره به این ترتیب بوده است:
ایل ← تیره ← طایفه ← اولاد ← تش ← حونه
در زیر به طور مختصر تعریف هر یك از اجزای سازمان ایلی آورده میشود.
ایل
مجموعه تیرههایی که همبستگی آنها ریشه تاریخی دارد و در صدر آن خان جای دارد.
تیره
تیره واحد خویشاوندی آرمانی و رسمی در درون سازمان ایل است كه همبستگی تاریخی، سیاسی، نظامی، اداری، منشأ مكانی و مراتع مشترك در تشكیل آن نقش دارد. روسای تیرهها را کی مینامند. کیها از حیثیت زیادی برخوردارند. مقام کی موروثی است. مثلا ایل بویراحمد علیا دارای چهار تیره عمده آغایی، سادات، نگین تاجی و كی گیوی است.
طایفه
مشخصترین و مهمترین چارچوب اجتماعی عشایر طایفه است. طایفه واحد رسمی كوچكتر از تیره در درون سازمان ایلی است كه منشأ مكانی، مراتع مشترك، خویشاوندی نسبی و سببی، ملاحظات اداری و سیاسی و بعضاً اقتصادی و نظامی در شكل گیری آن مؤثر بوده است. نقش اداری، سیاسی و نظامی و مبانی رسمیت طایفه از تیره كمتر ولی نقش اجتماعی، اقتصادی و خویشاوندی آن بیشتر است. فرد عشایری در بیان وابستگی و تعلقش، غالباً از طایفه خود نام میبرد. هر طایفهای كه جزء ایلی نباشد، طایفه مستقل نامیده میشود. در جدول 94، نام طوایف تیرههای آقائی، سادات، نگین تاجی، قاید گیوی و طوایف مستقل از ایل بویراحمد علیا آورده شده است.
جدول نام طوایف، تیرهها و طوایف مستقل در ناحیه بویراحمد

اولاد:
اولاد، بزرگترین واحد غیررسمی و خویشاوندی سببی و نسبی حقیقی عشایر است كه بهصورت خانواده گسترده به هم پیوسته، خانوارهایی با درآمد و ثروت متفاوت در آن جای میگیرند. در واقع اولاد گونهای واحد عشیرهای پدرتبار است. به این معنا كه تمامی اعضای آن دارای نیای مشترك حقیقیاند و یكدیگر را ككا و دیه یعنی برادر و خواهر میخوانند. مثلاً طایفه مختاری از تیره سادات از شش واحد اولاد به اسامی: میربمونا، میرگدا، میرعزیز، میرمحمدقاسم، میرعبدالرحیم، میرحسین تشكیل میشود.
تش:
هر اولاد به واحدهای پدرتبار حقیقی كوچكتری به نام تش تقسیم شده است كه اعضای آن افراد خانواده برادرها و عموزادههای درجه یك تا سه هستند. مثلاً میرحسین بنیانگذار واحد اولاد میرحسین از طایفه مختاری تیره سادات دارای پنج پسر به اسامی میرمحمدحسین، میرمحمد شفیع، میرعبدالله، میرعبدالعلی و میربلیل بود كه هر یك از اینها بانی یك تش به همین نام بودند.
حونه:
حونه كوچكترین واحد سازمان ایلی پدرتبار است كه اعضای آن را خانوادههای پدر و پسران و برادرها و عموزادههای درجه یك و دو شكل میدهند. هر حونه به تعدادی خانواده و یا خانوار تقسیم میشود. حونه را مال نیز میگویند. در هر اولاد یا تش یا دهه در بین عشایر کهگیلویه و بویراحمد را مال یا حونه گویند که کوچکترین واحد اقتصادی و اجتماعی است(طبیبی، 1371: 326).
در دوره 57-1342 علاوه بر اینكه وحدت طوایف و اتحاد تیرهها از بین رفته بود، یك رده به واحدهای اداری خویشاوندی نسبی افزوده شد و این امر ناشی از تشكیل خانوادههای نسل جدید و جدایی بخشی از آنها از خانواده پدری و از بین رفتن نسل سابق در سالهای پایانی این مقطع تاریخی بوده است. در این دوره سازمان ایلی بهصورت زیر است:
طایفه ← اولاد← تش ← حونه ← خانوار
در این دوره قشربندی جامعه كه قبلاً شامل خان ← کدخدا← ریش سفیدان ← میرزاها← عالمها← نوكرها (خدمه و مأموران اجرایی خان) ← رعیت و دامدارها میشد. به علت فروپاشی نظام متمركز قدرت ایلی، اقشار و گروهها، كاركرد پیشین خود را از دست دادند. گروههای دیگر مانند پیله ورها، دامداران، کشاورزان، آهنگران، سلمانیها، خوشنشینها، مهترها، خطیرها و غربتیها كه قبلاً به مثابه گروههای جنبی در پایین ترین لایه عشایری جای میگرفتند حذف شدند.
این امر بر زندگی خانوادههای فقیر نیز تاثیر مستقیمی برجای گذاشت، چرا که خانوادههای فقیر به دلیل مسائل معیشتی همراه دامداران کوچ میکردند و زندگی آنها از شرایط زندگی عشایر تاثیر مسقیمی میپذیرفت. كوچندگان (دامداران متوسط) به تولیدكنندگان خرد سنتی تبدیل شدند و جوانان در تصمیم گیریها در میان هر یك از گروههای اجتماعی نقش برتر پیدا کردند و سهم مهمی در انسجام و همبستگی میان گروههای اجتماعی را به دست آورند. به طور كلی اگر در این دوره قدرت از خاها سلب شد، اما به كشاورزان و دامداران واگذار نشد، بلكه قدرت همچنان در دست وابستگان به دولت از جمله ژاندارمری- انجمنهای ایالتی و ولایتی و انجمنهای دهات و خانههای اصناف و امثال آن بود كه همگی مجری نظریات مأموران حكومتی بودند.
انگیزههای كوچ بعد از اصلاحات ارضی، با مسائل امنیتی و نبود بازار كار مربوط نبوده، بلكه نقشی تعیین كننده در ادامه كوچ برای تعلیف دام داشته است. به همین دلیل بیشتر طبقه میانی جامعه عشایر یعنی دامداران متوسط و مرفه به كوچ ادامه دادند و اقشار بالایی و پایینی از كوچ كناره گرفتند. بنابراین سازمان كوچ و ارتباط آن با سازمان ایلی به طور اساسی متحول شد به طوری كه در حال حاضر به دلیل امنیت و آسایش و کوچ ماشینی و عدم نیاز به سازمان اجتماعی ایلی برخی از خانوارها به تنهایی اقدام به كوچ میكنند. به سبب كاهش مرگ و میر و نبود خدمات تأمینی دوران كهولت، بعد خانوار در عشایر نسبتاً زیاد است. اما مرتب از این بعد كاسته میشود و خانواده هستهای از زیرنفوذ گروههای خویشاوند خارج میشود كه این امر در چگونگی امرار معاش و طرز تلقی افراد عشایری از دنیای پیرامون خود در نتیجه دگرگونی این جامعه مؤثر است.
در دوره اخیر مفهوم عشایر تا حدود زیادی از ایل جدا شده و به دو گروه عشایر كوچنده و عشایر اسكان یافته تقسیم شده است. در واقع بحث از عشایر اسكان یافته منتفی است، اگرچه آثار ضعیفی از باورها و فرهنگ عشایر یا ایلی در بین این گروه باقی مانده است و باید از جامعه روستایی سخن گفت. عشایر كوچنده نیز به مردمی گفته میشود كه حداقل چهار ویژگی زیر را داشته باشند:
ساخت اجتماعی قبیله ای
اتكای معاش به دامداری
اتکا به دامداری سنتی
تاثیرپذیری از شرایط اقلیمی با شروع فصلهای سرد و گرم سال
بر اساس این چهار ویژگی میتوان گفت که عوامل بیرونی یا محیطی تاثیر مستقیمی بر در شیوه زندگی عشایر دارند و بر ساخت اجتماعی و فرهنگی آن تاثیر زیادی برجای میگذارند.
اما با گذشته زمان ورود تکنولوژیهای جدید و نیز افزایش میزان تحصیلات و آگاهیها در میان عشایر باعث بروز تغییر عمیقی در این ساختار اجتماعی-فرهنگی و اقتصادی شده است. این امر بویژه در سالهای پس از انقلاب مشهود تر به نظر میرسد.
بعد از انقلاب اسلامی كوششهایی با اتكا به چارچوب سازمان ایلی به همت جوانان به ویژه فرزندان دامداران متوسطی كه پس از اصلاحات ارضی به مشاغل دولتی گرویده بودند، صورت گرفت. اما به علت فروپاشی زمینههای ضروری همبستگی كوچندهها و اسكان یافتهها در چارچوب این واحدها و نبود شرایط دیگری كه نیروهای عشایری دارای منافع مشترك را به دور یكدیگر جمع كند، موفق نبود. جامعه عشایری ایران و همچنین جامعه عشایری ناحیه بویراحمد در چند دهه اخیر، دستخوش تغییر و دگرگونی بوده و تحولات وسیعی یافته است. این تحولات، پس از انقلاب اسلامی و به ویژه پس از جنگ تحمیلی و در دهه اخیر(1367-76) كم وكیف گستردهای داشته است.
نمونههای بارز تحولات در جامعه عشایری، فروپاشی ساختارهای ایلی، اسكان عشایر كوچنده و چادرنشین، یكجانشین و تغییر الگوی زیست و مهاجرتهای روزافزون عشایر به مراكز و كانونهای شهری است (برنامه سوم توسعه اقتصادی-اجتماعی، 1379-1383). كاربرد وسایل نقلیه موتوری، استفاده از جادههای اتومبیل رو بهعنوان ایل راه، و ایجاد امنیت، نقش تعیین كنندهای در تحول سازماندهی كوچ داشته است. همین امر در كنار عدم دسترسی به آب و علف در ایل راه از مسائلی است كه مدت كوچ را كاهش داده است و در نتیجه جدایی خانوار از رمه رو به افزایش است. با وجود تحولاتی كه گفته شد، در حذف برخی از انگیزهها و مبانی كوچ و آغاز روند جدایی دام از خانوار دامدار، نوع كوچ ایلهای بویراحمد هنوز با دامداری فاصله زیادی دارد، اما میتوان پیش بینی كرد كه پایان راه كوچ در دهههای آینده، دامداری است.
* ایلات استان
الف) ایل بویراحمد:
ایل بویراحمد با دارا بودن سه شاخه اصلی موسوم به بویراحمد علیاء، بویراحمدوسطی(گرمسیری) و بویراحمد سفلی عنوان بزرگترین ایل استان را به خود اختصاص داده و در اغلب مناطق استان پراکنش یافته است.
بویراحمد علیاء: براساس دادههای سرشماری اجتماعی، اقتصادی و عشایر كوچنده در سال 1377، این ایل دارای سه تیره نگین تاجی، قایدگیوی و آقایی بوده که این تیرهها، 22 طایفه 446 اولاد و 2970 خانوار را تحت پوشش قرار دادهاند. اما بر اساس سرشماری سال 1387 عشایر کوچنده تعداد طوایف این ایل به 21 طایفه، تعداد اولاد به 319، تعداد خانوار به 1841 و تعداد جمعیت آن به 11828 نفر تقلیل یافته است.
محدوده ییلاق و قشلاق این ایل، شهرستانهای بویراحمد و گچساران از این استان و مناطقی از شهرستانهای ممسنی و سپیدان از استان فارس میباشد.
جدول نام طوایف، تیرهها و محل سكونت ایل بویراحمد علیا

ب) بویراحمد وسطی (گرمسیری):
ایل بویراحمد گرمسیری که در دهههای اخیر اغلب به سکون و یک جانشینی روی آورده است. مطابق با سرشماری اقتصادی-اجتماعی سال 66 عشایر، تنها 22 خانوار عشایری را دارا بوده است. اما بر اساس سرشماری سال 1387، عشایر ایل بویر احمد گرمسیری دارای 19 خانوار و جمعیت 99 نفری میباشد. این خانوارها کوچروی را در قلمرو خود واقع در شهرستان گچساران انجام میدهند.
ج) بویراحمد سفلی:
براساس دادههای سرشماری اجتماعی، اقتصادی و عشایر كوچنده در سال 1377، این ایل از چهار طایفه ی تامرادی، دشت موری، قایدگیوی و آقایی تشکیل است که این تیرهها مجموعاً 33 طایفه، 583 دهه یا اولاد و6230 خانوار را زیر پوشش داشتند. علاوه بر اینکه طوایف مستقلی نیز در این ایل وجود دارند. اما بر اساس سرشماری سال 1387 عشایر کوچنده تعداد طوایف این ایل به 21 طایفه، تعداد اولاد به 357، تعداد خانوار به 3843 و تعداد جمعیت آن به 23653 نفر تقلیل یافته است. ایل بویراحمد سفلی نسبت به ایلات بویراحمد علیاء و وسطی دارای بیشترین قلمرو و همچنین بیشترین حجم جمعیت میباشد. ییلاق و قشلاق این ایل در حد فاصل شهرستانهای کهگیلویه و بویراحمد از این استان و قسمتهایی از شهرستان بهبهان از استان خوزستان واقع گردیده است.
2) ایل بهمئی:
براساس دادههای سرشماری اجتماعی، اقتصادی و عشایر كوچنده در سال 1377، ایل بهمئی دارای 3041 خانوار عشایری بود که به چهار تیره، 29 طایفه و 361 دهه تعلق داشت، اما بر اساس سرشماری سال 1387 عشایر کوچنده تعداد طوایف عشایری این ایل در استان به 16 طایفه، تعداد اولاد به 153، تعداد خانوار به 1286 و تعداد جمعیت آن به 8810 نفر تقلیل یافته است. بر اساس سرشماری سال 1387 عشایر کوچنده تعداد طوایف عشایری این ایل در استان به 16 طایفه، تعداد اولاد به 153، تعداد خانوار به 1286 و تعداد جمعیت آن به 8810 نفر تقلیل یافته است.
جدول نام طوایف، تیرهها و محل سكونت ایل بهمئی

3) ایل طیبی:
براساس دادههای سرشماری اجتماعی، اقتصادی و عشایر كوچنده در سال 1377، این ایل که در قالب دو تیره، 18 طایفه و 324 دهه سازمان یافته است مجموعا" 2693 خانوار عشایری را با جمعیتی بالغ بر 17438 نفر در خود جای داده بود، اما بر اساس سرشماری سال 1387 عشایر کوچنده تعداد طوایف عشایری این ایل در استان به 17 طایفه، تعداد اولاد به 173، تعداد خانوار به 1524 و تعداد جمعیت آن به 9903 نفر تقلیل یافته است.
مناطقی از استان کهگیلویه و بویراحمد و قسمتهایی از استان خوزستان نیز عرصه ییلاق و قشلاق این ایل به شمار میرود.
جدول نام طوایف، تیرهها و محل سكونت ایل طیبی

4) ایل دشمن زیاری:
براساس دادههای سرشماری اجتماعی، اقتصادی و عشایر كوچنده در سال 1377، ایل دشمن زیاری کوچروی خود را با 1575 خانوار و جمعیتی بالغ بر 9745 نفر در قلمرو خود که در استان کهگیلویه و بویراحمد قرار گرفته است، سپری میکرده است. اما بر اساس سرشماری سال 1387 عشایر کوچنده، تعداد خانوار ایل دشمن زیاری به 734 و تعداد جمعیت آن به 4856 نفر تقلیل یافته است. دامنه کوچ این ایل از قشلاق خود در شهرستان کهگیلویه با طی مسافتی نه چندان زیاد به مناطق ییلاقی آن در شهرستان بویراحمد کشیده میشود. ایل دشمن زیاری از دو تیره و طوایف مستقل تشكیل گردیده كه در شمال دهدشت، كنار رودخانه مارون منطقه قشلاقی وییلاق رادر شهرستان بویراحمد زندگی مینمایند و جمعاً شامل 17 طایفه میباشد كه در زیر به آن اشاره شده ودر صفحات بعد به محل ییلاق و قشلاق و مسیر كوچ آنها اشاره میشود.
جدول نام طوایف، تیرهها و محل سكونت ایل دشمن زیاری

5) ایل چرام:
براساس دادههای سرشماری اجتماعی، اقتصادی و عشایر كوچنده در سال 1377، ایل چرام را 1043 خانوار و 6457 نفر جمعیت تشکیل میداده است، اما بر اساس سرشماری سال 1387 عشایر کوچنده، تعداد خانوار ایل چرام به 910 و تعداد جمعیت آن به 5693 نفر تقلیل یافته است. این جمعیت-برگرفته از سرشماری اقتصادی- اجتماعی سال 66 عشایر کوچنده کشور- کوچ خود را در محدوده شهرستان کهگیلویه از سر گرفته و در مناطق ییلاقی و قشلاقی خود روزگار سپری میکنند.
جدول نام طوایف، تیرهها و محل سكونت ایل چرام

6) ایل باشت و بابویی:
در سال 1377، کوچ این ایل از قشلاق به ییلاق و بالعکس در شهرستان گچساران با 513 خانوار و 3586 نفر جمعیت صورت میگرفته است، اما بر اساس سرشماری سال 1387 عشایر کوچنده، تعداد خانوار ایل باشت و بابوئی به 231 و تعداد جمعیت آن به 1522 نفر تقلیل یافته است. ایل باشت نیز همانند ایل بویراحمد وسطی از روند رو به تحلیل برخوردار بوده و عمدتا"یک جانشینی و مهاجرت به شهرهای همجوار را پیشه کردهاند. همچنانکه پیشتر اشاره شد، علاوه بر ایلات سکنه استان تعدادی از خانوارهای ایلات قشقایی و ممسنی نیز در ایامی از سال به این استان وارد و برای مدتی اقامت میکنند. در سال 1377، شمار این خانوارها برای ایل قشقایی 579 خانوار به فصل قشلاق در شهرستان گچساران و برای ایل ممسنی در موقعیت ییلاقی در شهرستان بویر احمد 251 خانوار بوده است، اما بر اساس سرشماری عشایر کوچنده 1387: تعداد خانوار ایل قشقائی که قشلاق خود را در استان کهگیلویه سپری میکنند 806 خانوار شده است. تعداد 360 خانوار نیز در فصل ییلاق در استان کهگیلویه استقرار دارند. همچنین، تعداد خانوار ایل ممسنی که ییلاق خود را در استان کهگیلویه سپری میکنند 344 خانوار است.
جدول نام طوایف، تیرهها و محل سكونت ایل باشت و بابویی

سلطان محمود شاه (بیدك)شاهزاده محمد، شاه نظرمومن، سادات شازینعلی، سیدشمس الدین، شاه زاده قاسم سادات بحرینی(ده خزگی)
جدول شماره 101 تعداد ایلات و طوایف و تعداد تیرههای عشایری استان کهگیلویه و بویراحمد را نشان میدهد. همانطور که از دادهها برمی آید ایلات استان به 8 ایل تقسم میشوند که اسامی آنها در جدول ذکر شده است.
در سال 1377، از بین آنها ایل بویراحمد سفلی با بیشترین تعداد خانوار(6230) دارای 38667 نفر جمعیت بزرگترین ایل استان محسوب میشود. در حالی که ایل بویراحمد سفلی با 22 خانوار و 127 نفر کوچکترین ایل استان محسوب میشود. ستون پنجم جدول نشان دهنده تعداد طوایف استان است که نشان میدهد ایل بویراحمد سفلی با 33 طایفه بزرگترین ایل در استان است. اما بر اساس سرشماری سال 1387، ایل بویر احمد سفلی با 3843 خانوار و جمعیت 23653 نفر بزرگترین طایفه و ایل بویر احمد وسطی (گرمسیری) با 19 خانوار عشایری و 99 نفر کوچکترین جمعیت عشایری را در استان کهگیلویه و بویر احمد دارد.
جدول تعداد ایلات و طوایف عشایری استان كهگیلویه و بویراحمد در سال 1377


* اصلاح شده مطابق با سرشماری عشایر کوچنده کشور در سال 1387
جدول شماره 103 جمعیت طایفههای ایلات استان کهگیلویه و بویراحمد در سه سرشماری رسمی سال 1366 و 1377 و 1387 و همچنین درصد تغییرات این ایلات در دو محدوده قشلاقی و ییلاقی را نشان میدهد. دادههای جدول نشان میدهد که جمعیت ایلات استان با 249144 نفر در سال 1366 به 216442 نفر در سال 1377 کاهش یافته است. درصد تغییرات این کاهش در ییلاق به مراتب بیشتر از قشلاق بوده است. از میان ایلاتی که جمعیت آنها در ییلاق و قشلاق شبیه به هم متغیر شده است ایل باشت و بابویی بوده است. دو ایل بویراحمد گرمسیری و ایل چرام درصد تغییرات مثبت بوده به این معنا که در طی این ده ساله جمعیت آنها اضافه شده است.
جدول جمعیت ایلهای طایفهای مستقل استان

جدول شماره 104 بیانگر مشخصات و ویژگیهای سیاسی، مذهبی و اجتماعی عشایر استان کهگیلویه و بویراحمد را نشان میدهد. چیزی که بیشتر از همه ظاهر میشود ویژگیهای زبانی و مذهبی عشایر است اغلب عشایر به زبان لری و برخی نیز به زبان ترکی صحبت میکنند و همگی شیعه مذهب هستند. ویژگی دیگر در این جدول طول مسیر کوچ عشایر است. (همانطور که در جدول آمده است.)
طولانی ترین مسیر کوچ مربوط به سه تیرهآقایی، تامرادی و دشت موری متعلق به ایل بویراحمد سفلی میباشد که متوسط آن 240 کیلومتر میباشد. از طرفی کوتاه ترین مسیر کوچ متعلق به تیرههای شیخ جلیل، گشین، علی شاهی و دولیاری میباشد که متوسط 5 کیلومتر میباشد.
شاخص دیگر در جدول نحوه کوچ عشایر (درون کوچی، برون کوچی و هردو) را نشان میدهد. آنچه از جدول بر میآید این است که تیره نگین تاجی از ایل بویراحمد علیا، باوردیناری از ایل دشمن زیاری و الیاسی از دشمن زیاری و تیرههای شیخ جلیل، گشین، علی شاهی و دولیاری از چرام و طایفههای مستقل دارای درون کوچی میباشند. تیرههای قایدگیوی و آقایی از ایل بویراحمد علیا، سرحدی، علاءالدین، احمدی، محمدی گرمسیری و محمدی سردسیری دارای هر دو نوع برون کوچی و درون کوچی میباشند.
جدول شماره 105 ایلات و جمعیت هرکدام به تفکیک دوره ییلاق و قشلاق و محل استقرار در استان کهگیلویه و بویر احمد در سال 1377 نشان میدهد. در این جدول محل استقرار ایلات استان در قشلاق و ییلاق و همچنین تعداد جمعیت مستقر در این مکانها مشخص شده است. دادههای جدول نشان میدهد که استانهای اصفهان، بوشهر، چهار محال بختیاری، خوزستان، فارس، کهگیلویه و بویراحمد و شهرستان گچساران معمولا محلهای ییلاقی و قشلاقی عشایر استان هستند. مثلا اصفهان و بختیاری بیشتر محل اسقرار ییلاقی استان، در حالی که بوشهر بیشتر محل قشلاق عشایر استان است.